واژهای به نام جوان
بر اساس گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد از وضعیت زندگی جوانان در سال 1384، جمعیت جوانان 15 تا 24 ساله جهان 1152 میلیون نفر برآورد شده که 85% این جمعیت در کشورهای در حال توسعهاند و ایران با داشتن 27 میلیون جوان، در رده دوم کشورهای جهان قرار گرفته است.
جنگ، ازدیاد گازهای گلخانهای، فقر، اشتغال، جهانیسازی اطلاعات و فناوری، بیماریهای عفونی و مواد مخدر؛ خطرهای عمده برای نسل جوان است.
در ایران، نسل جوان با مسائی مانند بیکاری، اعتیاد، از هم پاشیدگی خانوادگی، بحران جنسی و رفتارهای نامطمئن روبروست.
در حقیقت، جامعه ایران در بخران بزرگی به نام "بحران جوان" گرفتار است که عامل آن تعریفهای افراطی و تفریطی است. در این شرایط، طبیعی است که جوان در پاسخ به تعریفها گاهی مواضع تندخویانه بگیرد و پارهای مواقع به نوعی ریا تن دهد.
در شرایطی که برخی از افراد بر آزادیهای بیحد و حصر برای جوانان تأکید دارند، گروه دیگری نیز تلاش دارند تا از همه جوانان افرادی خوب و ساکت و حرف شنو بسازند که البته هیچ یک از این دو نسل برای حضوری مؤثر در جامعه انگیزه لازم و کافی را ندارند.
به وجود آمدن باندهای فاسد و جانی و چهرههای مخوفی مانند "بیجه" و مصرفکنندگان روز افزون مواد مخدر و زنان و دختران خیابانی این حقیقت را آشکار میکند که، آقایان مسئول با وجود داشتن تمام ابزارهای تربیت، در تربیت نسل جوان کوتاهی کردهاند.
یکی از آسیبهای جدی تربیت در کشور ما فرار مغزها و مصرف مواد مخدر است. نسلی که فرهنگ و بینش متعالی داشت و نظرها و رفتارهایش میتوانست الگوی مناسبی برای نسل جوانان سایر کشورها باشد اکنون درگیر مسائل بیپایانی است.
متأسفانه، این بینش نادرست که خروج نخبگان سبب کاهش سطح توقعها از دولت میشود باعث شده است تا نسل جوان در کنکاشهای خود گاه با افرادی بیهویت و کمفرهنگ در ارتباط باشد و از احساس شخصیت – که پایه روانشناسی مقاومت در برابر جرم و توصیه ائمه ماست – برخوردار نباشد.
تلاش برای پاسخدهی به سؤالات متعدد جوانان به شیوه غیرمعقولانه و بدون در نظر نگرفتن زبان و نیازها و خواستههای جوانان در جهان امروز سبب شده است که اندیشههای دینی جوانان براحتی مورد بیتوجهی قرار گیرد و فریبکارانه و در لباس دین مسائلی غیر واقعی را به جوان تحمیل شود.
که این مسئله باعث بدبینی جوانان نسبت به دین میگردد.
عامل دیگری که خواسته یا ناخواسته، نسل جوان کشور را نسلی سرخورده و بیاعتنا میسازد، سوءاستفاده از نام جوان در بهرهبرداریهای سیاسی؛ و کنار زدن توقعهای این نسل پس از موفقیتهای سیاسی میباشد ( تبلیغات دو دوره اخیر ریاست جمهوری مهر تأییدی بر این مدعاست ). که البته در کنار برخی از برخوردهای نامحترمانه و گاهی تند و زننده – بویژه در بحث آسیبهای اجتماعی – همراه است.
بارها و بارها شنیدهایم که اشتغال جوانان اولویت کار مسئولان است؛ در حالیکه بدون توجه به آموزش و مهارت و سرمایهگذاری و توانمدیهای ملی، ادعای اشتغالزایی در حوزههایی مانند جهانگردی و صنایع دستی و مهمتر از همه امنیت و رفاه و صلح را باید رؤیا تلقی کرد.
27 میلیون ایرانی در کنار کار، مسکن و رفاه، در پی آرامش میگردند که بعضی افراد سودجو این را نمیخواهند و از گیج و منگ بودن این نسل بسی خوشحال هم خواهند شد.
تا وقتی دلت برای خودت نسوزه، کسی دلش برای تو نمیسوزه
باهم پشت ما کوهه