1- ملموس کردن سود این سیستم و حقیقی بودن این سیستم
2- جواب دادن به سوالات افراد
که هر دو اینها رابطه مستقیم دارند با
Shift Their Mind
عوض کردن نگرش آنها
روشی موثر برای انجام وظایف شما در پیگیری
با دقت به حرفهای افراد گوش دهید مهم نیست که چند بار همان صحبت را شنیده باشید(برایان تریسی)
با دقت به صحبتهای او گوش دهید در هنگام گوش دادن سر تکان بدهید و خود را از نظر فیزیکی به سمت او ببرید با اشتیاق نه به دروغ با این کار او را ترغیب می کنید که او هم به طور کامل به صحبتهای شما گوش بدهد این کاربه شما کمک می کند تا بتوانید بهتر به سوالات او جواب دهید چون می دانید که مشکل او کجاست
بعد از پیدا کردن سوالات فرد باید فکر کنید که بهترین روش برای جواب دادن و تاثیر گذاشتن بر او چیست با توجه به خصوصیات رفتاری او توجه کنید که با فرد وارد مشاجره نشوید حتی اگر صاحب نفوذ هستید یادتان باشد شما کسی را مجبور به انجام کاری نباید بکنید تصمیم گیر نهایی اوست اورا متوجه این موضوع بکنید
سوال کردن از طرف شما به او نشان می دهد که شما به صحبتهای اوگوش داده اید با این کار او را متوجه می کنید سوالات و صحبتهای بی معنا نکند چون او می داند شما به دقت به صحبتهای او گوش می دهید
ایراد و سوالات افراد به معنی این است که اطلاعات شما کافی نبوده یا روش انتخابی شما غلط بوده و بر او تاثیر نگذاشته می توانید اگر میدانید که هر دو قسمت را به طور کامل انجام داده اید برای رفع این کار میتوانید جواب سوالات افراد را در چندین بار به طور کامل توضیح دهید مراقب باشید با این کار در او حس نخوشایندی ایجاد نکنید( بگویید این فکر کرده من احمق هستم و همه چیز رو دیر میگیرم)
اگر از صحبت کردن اومتوجه هدف نهایی او نمیشوید به زبان بدن او نیز توجه کنید
در صحبتهای او نپرید وقتی شما در صحبتهای طرف مقابل میپرید بجای جواب دادن به سوالات و ایرادات او به ایرادات او ایراد گرفته اید و سوالی تازه همراه با لج بازی برایش ایجاد کرده اید
اگر به شما اعتماد ندارد بهتر است
Feel-Felt-Found
را از سمت یک نفر دیگه انجام دهید یعنی به جای اینکه بگید ==احساس تون رو درک میکنم من هم این حس رو داشتم ولی میدونید چی کار کردم بگید میفهم چی میگید فلانی هم همین حس رو داشت اما بعد متوجه شد که...
برای ایجاد انگیزه در افراد بی انگیزه بیرون کشیدن اهداف او است درمیان گذاشتن اهداف وگفتن مزیت آنها بهترین راه برای بیرون کشیدن اهداف افراد است
وقتی اهداف خود را برای دیگران بازگومیکنید به او هم جرات میدهید تا خود او هم درباره اهداف خود صحبت کند این کار باعث از بین رفتن ترس از خواستن اهداف بزرگ است
در تمام مراحل باید صداقت را داشته باشید و چیزی را به دروغ بیان نکنید چون تاثیر کاملا عکس دارد(صداقت در کار در همه جا به فریادتان میرسد)
از کجا بهمیم که این طرح هرمی نیست
یکی از ملاکهای تشخیص طرح های هرمی از دیگاه جرالد پی نهرا و جفری بابنر
یک فرصت قانونی در بازاریابی شبکه ای دارای یک سیستم جبرانی بر پایۀ فروش کالا است و نه عضویت اعضای جدید . اگر پول برای عضویت فروشندگان جدید به جای فروش کالا پرداخت شود بیزینس به نظر یک طرح هرمی می باشد .
طرح هرمی هیچ فرقی نمی کنه که یک سیستم جبران Binary باشه ، Hybridباشه ، Matrix باشه یا breakaway . موضوع اینه که اولا محصول فروخته بشه اون هم محصولی که با توجه به قیمت بازار قیمت گذاری شده باشه نه بیشتر . ثانیاً به افراد اینگونه القا نشه که می تونن از این کارراحت به ثروت برسن .
کثرت جمعیت جوان ما در اینجا عامل منفی نیست؟
کاملا درست است. جوان بودن جمعیت ما در صنعت IT کاملا به نفع ما است و در مفاهیمی مانند بازاریابی شبکه ای برگ برنده محسوب می شود. این نوع تجارت بیشتر توسط جوان ها انجام می شود. وقتی می گوییم 20 درصد جمعیت جوانان ما در سال 1390 بیکار خواهند بود بسیار رقم نگران کننده ای است و برای هر کشوری می تواند معضل امنیتی ایجاد کند. در دنیا 4 تا 5 درصد بیکاری را مشکل اقتصادی می دانند اما وقتی از این عدد به بالا رفت دیگر یک معضل امنیتی است و باید انواع راهکارهای مختلف برای اشتغال آنها را شناسایی و از آنها استفاده کنیم.
پولی پرداخت کردهاند که خورده شده باشد؟
خیر، تاکنون سابقه نداشته که کسی پولی را به شرکت گلدکوئست پرداخت نماید و خورده شده باشد و قطعاً اگر این اتفاق در آینده بیفتد باز هم اکنون قابل بحث نیست؛ چون ما حق نداریم کسی را قصاص قبل از جنایت کنیم. هر چند که بیمهی شرکت و تضمینها و اعتبارات بالای شرکت در سطح جهان، احتمال این کار را به حد صفر رسانده است .و آنهای که همچین ادعای را دارند این کلاه برداریها از سوی مردم بوده نه کمپانی
با پولی که برای این کار، هزینه کردهاند میتوانستند شغل پردرآمدتری داشته باشند:؟
اولاً حیف است که از عبارت «هزینه» استفاده کنم؛ بهتر است بگویم «سرمایهگذاری» اما با این فرض که شخصی، پس از ورود، حتی یک سنت هم دریافت نکند باز هم سود این کار از خیلی کارهایی که میتوانست انجام دهد بیشتر است. مثلا سکهای با مبلغ ۵۷۰ دلار یا ۵۰۰ هزارتومان خریدهاید. اگر ۵۰۰ هزارتومانتان را در کاری سرمایهگذاری میکردید که ماهیانه، ۱۰٪ سود هم عاید شود (که چنین کاری به ندرت پیدا میشود!) پس از ۳سال، یک میلیون و هشتصد هزار تومان سود میکنید. البته کاری با تورم سه سال آینده و کم شدن قدرت خرید پولتان در سه سال آینده ندارم! در حالی که یک سکهی کلکسیونری گلدگوئست، با گذشت سه سال، معمولاً ارزشی به مراتب بیشتر پیدا میکند(آن هم به دلار!) و همهی این فرضها بر این است که اشخاص تازه وارد، هرگز نتوانند زیر مجموعهی خودشان را تشکیل بدهند
آیا دلیل مفید بودن گلدکوئست این است که همهی مشتریان آن سود میکنند ؟
خیر، البته مشتریان گلدکوئست چنانچه فعال باشند؛ پس از مدتی، سود قابل توجهی میکنند؛ مثلا تا سقف ۱۵۰۰۰ دلار در هفته، اما همیشه و در همهی مشاغل، عدهای هم وجود دارند که به دلایل مختلفی مثل جدی نگرفتن کار، تنبلی، آموزش اشتباه و ... به آن سود مطلوب نمیرسند. و اصولا سود خوب دلیل کافی برای مفید بودن کار نیست اصولا هر کاری، استراتژیهای خاص خودش دارد و چنانچه رعایت نشوند؛ نه تنها موفقیتآمیز نیستند؛ بلکه میتوانند برای دیگران نیز مضر و خطرناک شوند
آیا دلیل مفید بودن گلدکوئست این است که این کار با بازاریابیهای سنتی تفاوت دارد و بیشتر افراد به انگیزهی کسب درآمد، جذب این سیستم میشوند ؟
خیر، البته این کار با بازاریابیهای سنتی، خیلی فرق دارد. و ممکن است که افراد به انگیزهی کسب درآمد، جذب این سیستم شوند همانطور که خیلیهای دیگر به انگیزهی کسب درآمد؛ جذب هر نوع صنف دیگری هم میشوند. و اصولا انگیزهی کسب درآمد، مفید است اما گفته شود که برخی افراد، شاید تمایل چندانی به خرید خود سکه نداشته باشند و عمدهی اهدافشان، همان کسب درآمد باشد. همانگونه که نیت و انگیزهی اصلی مردم، در سپردهگذاری قرضالحسنهی بانکها، باید ثواب و فیض مذکور در آیهی «من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا» باشد وگرنه سپردهگذاری دیگری را(که سود هم دارد) انتخاب میکنند. اما در عمل کسی چندان به فکر اجر معنویاش نیست و البته تبلیغات خود بانکها نیز تاکیدی بر اجر معنوی ندارد بلکه هدف بیشتر مردم، و همینطور فشار تبلیغاتی بانکها، بر برنده شدن مرسدس بنز الگانس، خودروهای پژو و سکههای بهارآزادی و میلیاردها ریال جوایز نقدی و غیر نقدی است(که آنهم خدا میداند به کی میرسد!!) یا انگیزهی خرید محصولات خوراکی فلان شرکت و نگه داشتن درب قوطی نزد خود! البته در گاوصندوق!!(با کمال استفاده از موقعیت متبرک شدهی جغرافیایی-مذهبی شرکت!) به جای خرید محصولات با کیفیتتر از شرکتهای قدیمیتر و بهتر، آیا به خاطر کیفیت خود محصول است؟ و آیا نیت خیلیها از خرید کارت ارمغان بهزیستی(لاتاری سابق) کمک به دیگران است؟ و خیلی سوالات دیگر! اما با این روشها، جهت سرمایهگذاری یا خرید یک محصول، ایجاد انگیزه میشود ولو من نوعی، اگر جوایز نبود هرگز سراغشان نمیرفتم.